دیگه از ستاره ها خسته شدم....

از غم سرد شبام خسته شدم...

نمیتونم غمو باور بکنم.....

من از هر چی غمه خسته شدم....

ای خدا خسته شدی از غم من..؟؟

منم از هر چی دعاست خسته شدم...!

همه مدعی میشند که عاشقن....

چه کنم ...از ادعا خسته شدم.....

از وفای پر جفا خسته شدم....

ای خدا منو ببر به اسمون

                                دیگه از زمینیا خسته شدم.....

امدنت را یادم نیست...

بی صدا امدی بی انکه من بدانم....

بی ادعا ماندی بی انکه من بفهمم....

اکنون با ذره ذره وجودم ماندنت را تمنا میکنم.....

مهمان ناخوانده قلبم بمان...

                                       بمان که ماندنت راسخت دوست دارم

هنوزم فرصتی مونده!

هنوزم فرصتی مونده هنوزم میشه برگردی

اگه مثل منه تنها تو این شب ها رو سر کردی

تمام لحظه های من تو رویای تو سر میشه

هنوزم با خیال تو شبای من سحر میشه

بیا برگرد تا چشمات حریم عشقمون باشه

بذار این بغض بی وقفه تو اغوش خودت باشه

اگه دیروز برگرده تو بازم رد شی از پیشم

به چشمات خیره می مونم دوباره عاشقت میشم

نباشی من نمیتونم به اوج قصه برگردم

منی که پا به پای شب سکوتو زندگی کردم

نذار احساس دلتنگی واسم مثل یه عادت شه

دعا کردم که برگردی یه کاری کن اجابت شه

 

 

شعر بسیار زیبای "باز باران"!

برای خواندن به ادامه مطلب برو
ادامه نوشته